اول ماه مه
خانه کارگر، سندیکالیسم، "کمیته های کارگری" و کمونیسم کارگری

یک دنیای بهتر: اول ماه مه در راه است. طبقه ما در سطحی جهانی در اعتراضی گسترده علیه سرمایه داری است. جنبش کارگری در ایران هم از تحرک خاصی برخوردار است. در این گفتگو مایلیم نگاهی به تحرک گرایشات متفاوت، از ارتجاعی و اسلامی گرفته تا سندیکالیستی و کمونیسم کارگری در قبال اول ماه مه بیندازیم. از فعالیتهای خانه کارگر و ارتجاع اسلامی شروع کنیم. این جریانات چه برنامه ای دارند؟ برنامه امسالشان چه تفاوتی با سالهای گذشته دارد؟ در قبال تحرکات این ارتجاع اسلامیستی چه باید کرد؟

نسرین رمضانعلی:  هر سال برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر کشمکش در جریان است. یک طرف اصلی کشمکش طبقه کارگر و طرف دیگر رژیم ضد کارگری اسلامی است. خانه کارگر و شوراهاى اسلامى کار بعنوان بازوهاى پليسى و جاسوسى رژيم در ميان کارگران وظیفه مشخصی را به عهده داشتند و دارند. آنهم سرکوب و به عقب راندن و به چهارمیخ کشیدن مبارزات برحق کارگران است . سالهاست که کارگران معترض به حضور این حضرات در مراکز کارگری هستند٬ کارگران اعلام کردند اینها "نماینده" ما نيستند٬ بخشی از دستگاه سرکوبگر رژیم اسلامی اند و بايد منحل شوند.

اين نهادها هر سال در اول مه تلاش ميکنند کارگران را يا به دفاع از قانون کار ضد کارگرى اسلامى يا به دفاع از اين و آن جناح حکومت بکشانند. هر سال هم پاسخ محکمی از طرف کارگران گرفته اند. پارسال ناچار شدند اصلا مراسم شان را مخفى و يا منتفی کنند. چون اين مراسمها توسط کارگران به صحنه محاکمه سرمايه دارى تبديل شده است. امسال خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار پا را از گلیم خود فراتر گذاشتند و می خواهند مراسمهای اول مه را به تريبون بسيج نيرو براى مضحکه انتخابات و دفاع از مير حسين موسوى تبدیل کنند . عليرضا محجوب سرسپرده حکومتى ژست توخالى گرفته و از "طرف طبقه کارگر" اعلام کرده که ما از کاندیداتوری میرحسین موسوی حمایت می کنیم!
 
امسال خانه کارگر عوامفریبی را با اعلام برنامه یک هفته ای آغاز کرده است. ایجاد پراکندگی در صفوف مزد بگیران هدفشان است. دراین هفته یک روز قرار است "روز پرستار" باشد٬ یک روز "روز معلم"٬ یک روز هم مال "کارگران زن"٬ یک روز هم "کارگران مرد"٬ یک روز "انتخاب کارگر نمونه"٬ یک روز هم کارگران به فراخوان حضرات تشریف بیارند به "نماز جمعه" که برابر است با ١١ ارديبهشت روز جهانى کارگر تا طبق برنامه قبلى رهبر بیائید و برای کارگران حرف مفت بزند. خنده دارتر از همه بگو مگو درون رژیم برسر اينست که آیا رفسنجانی در این نماز جمعه شرکت کند یا خامنه ای؟ خانه کارگر و این اوباش حتی به محلات فقیر نشین رفته و تلاش ميکنند با توزيع پول جوانان را ترغیب منند که براى میر حسین موسوی تبلیغ کنند. در طرف مقابل هم راستهاى افراطى هم همين برنامه را دارند. سياستهاى احمدى نژاد که ديگر شهره خاص و عام است. برنامه خانه کارگر در کل این هست که هفته ای که ظاهرا "هفته کارگر" نام گذاری شده است را در خدمت ارتجاع اسلامى بگيرد. بين کارگران تفرقه بياندازد و به نفع جناح موسوی به خیابان بیاورد. پاسخ طبقه کارگر اينست که مرگ بر هر دويتان و مرگ بر نظام ضد کارگر سرمايه دارى.

یک دنیای بهتر: جریان سندیکالیستی هم به استقبال اول ماه میروند. سندیکاهای واحد، هفت تپه، و نقاشان در تدارک برنامه های خود به این مناسبت هستند. برنامه شان چیست؟ سیاستشان در این شرایط کدامست؟ نقد و ارزیابی شما چیست؟ در عین حال زمزمه هایی شنیده میشود که گرایشاتی در این صف خواهان پیوستن و یا اعلام نوعی حمایت از کاندیداتوری میرحسین موسوی جلاد قتل عامهای سالهای ۶۰ هستند؟ مساله چیست؟

نسرین رمضانعلی: اين موضوع البته هنوز بصورت سياست يا بيانيه رسمى اعلام نشده است اما  امسال در سندیکاهای نقاشان و واحد بحثی در ميان شان طرح شده و يا هنوز در جریان است که چه سياستى نسبت به انتخابات داشته باشيم. دراين ميان تمايلى هست که ميگويد شرکت نکردن و تحريم فايده ندارد و بهتر است بین بد و بدتر انتخاب کنیم. نتيجه اش هم اين ميشود که در "انتخابات شرکت کنیم و به موسوی رای بدهیم". این مباحث در حالی دارد مطرح میشود که اعضای سندیکای هفت تپه را به زندان و ممنوعيت از فعاليت کارگرى محکوم کردند٬ اسانلو و مددى و فعالين واحد وضع شان معلوم است٬ و تعدادی از کارگران سندیکای نقاشان اخير با وثیقه آزاد شدند. اين سياست قربانى کردن اول مه و بازى کردن توى زمين خانه کارگر است. سياستى که کل تلاشهاى تاکنونى اين تشکلها را به باد ميدهد.

از طرف ديگر کارگران اين سنديکاها ضرورتا دنبال اين سياست نمى آيند و اين را فعالين شان ميدانند. چون چندین سال است کارگران همین مراکز و تا حدودی سایر مراکز انتظار داشتند  که در روز جهانی کارگر این تشکلها بالاخره به اسم خود اقدامات جدی را در دستور بگذارند. از پیش به کارگران اعلام کنند که مراسم روز جهانی کارگر برگزار میشود و برایش برنامه داشته باشند. مجمع عمومی را فراخوان بدهند٬ نظرات مجمع را در رابطه با چگونه برگزاری این مراسمها بخواهند٬ و در یک کلام اراده جمعی کارگران را براى روز جهانى شان بميدان بکشند. نکردن اينکارها دو دليل دارد؛ اول سنديکاليستها توجيه شرایط خفقان و سرکوبگری رژیم را هميشه در جيب دارند٬ و دوم سنديکاليسم قرار نيست به اراده توده کارگران متکى باشد. تنها چيزى که ميماند يا فعاليت نکردن و يا در حاشيه مراسمهاى خانه کارگر حرفى زدن و يا رفتن به گلگشت است. در شرایطی که کارگران مثلا در سنندج و سقز در این روز مارش خیابانی داشتند و هیچ کدام از تهدیدها و تعرضات رژیم باعث نشد کارگران عقب بنشیند٬ همین تشکلها در تهران فراخوان گلگشت دادند. من فکر میکنم اگر درگوشی پخش شدن گلگشت را اعلام کنند و یا اینکه بگويند روز جهانی کارگر به خانواده فلان فعال دستگیر شده سر ميزنيم٬ این حرکت هر چند درست و انسانی است اما نمیتواند تمام سياست يک سازمان مستقل کارگرى باشد.

ما قبلا به نقد این گرایشات پرداختیم و در مورد نقش مخرب گرایش سندیکالیسم در درون طبقه کارگر صحبت کرديم. بخشی از فعالين کارگران که در سندیکا متشکل شدند هنوز دارند گرایشاتی را یدک میکشند که دنبال عوض کردن شرایط با زد و بند با بخشهائی از رژیم است. يعنى يک سياست دو خردادى و توده ايستى. يادتان هست وقتی اعتصاب کارگران واحد حمایت جهانی به خود جلب کرده بود و همه جا مورد توجه بود٬ روحیه کارگران دستگیر شده هم بسيار بالا بود٬ درست در چنين شرايطى گرایش توده ایستی درون این تشکل خطاب به "رهبری معظم" نامه عجز و لابه مينويسد و به دستبوسى این جنایتکار ميرود. برخى در همان دوره گفتند که اين سياست هدفش کمتر کردن فشار بر روى کارگران واحد بود٬ در صورتى که نتيجه اش برعکس بود و فشار رژيم بيشتر شد. وانگهى بيشتر کارگران شرکت واحد اين سياست را قبول نداشتند. امسال نیز همين گرایش که دیروز پشت اعتصاب قدرت مند کارگران را بزمین زد٬ امروز می خواهد به خدمت گذاری دوم خرداد و اصلاحات برود٬ کنار خانه کارگر قرار بگیرد٬ و با توجیه انتخاب بین بد و بدتر کارگران را پشت ارتجاع ضد کارگر اسلامى ببرد. اين سياست ضد کارگرى است حال توسط خامنه اى و سرمايه داران بيان شود و يا توسط سنديکاليستها و کارگران.

ما صميمانه به اعضا و فعالين اين جريان ميگوئيم که اين سياستها بدوا خود اين نهادها را تضعيف و زير سوال ميبرد. حيف است سنديکائى که محصول مبارزه کارگران است و هنوز دارند برايش تاوان ميدهند٬ اينگونه وسيله و آلت دست خانه کارگريها و رژيم اسلامى و سياستهايش شود. اين سياستها امتحان پس داده اند و دليلى براى تکرار آن نيست. واضح است طرف حرف ما خط توده ايستى نيست که از سياست جز حمايت از حکومت چيزى نميفهمد. خطاب ما به گرايش راديکال و توده کارگران است که مانع اتخاذ چنين سياستهائى شوند.
 
یک دنیای بهتر: در اینجا شاید لازم باشد که اشاره ای هم به جریانات که فعالیت خود را از کانال کمیته های متعدد کارگری پیش میبرند بکنیم. نقد شما به سیاست عمومی این جریانات چیست؟ بعضا گفته میشود که این جریانات اساسا نمایشی از اول ماه را اجرا میکنند. حرکتشان جنبه "تبلیغاتی" دارد. بیان اعتراض و اتحاد کارگر نیست. ارزیابی شما چیست؟

نسرین رمضانعلی:  قبل از پاسخ مشخص به سوال اجازه ميخواهم حرف دوستانى را منتقل کنم. واقعيت اينست که بسيارى از فعالین کارگری چه آنها که در مراکز کارگری هستند و چه بعنوان فعالین سیاسی و مارکسیست کار ميکنند٬ با حساسیت ادبیات حزب ما را دنبال میکنند. بخصوص به مطالب و مباحث حزب پیرامون مسائل کارگری با حسلسیت بيشترى برخورد میشود. در گفتگوهائی که با فعالین و دوستان فعال در جنبش کارگری دارم٬ گاها برخى گله میکنند و میگویند حزب اتحاد کمونيسم کارگرى بیرحمانه نقد میکند و بعضا کمی رنجیده خاطر هستند . استدلال هم اينست که گویا ما "شرایط انها را درک نکردیم". انتظارشان اينست که نقدها تعدیل شود و ميگويند نهادها و تشکلهائی که ایجاد شده ميخواهند تشکلهای مستقل کارگری را ایجاد کنند . و البته موارد زیادی هم رفقای کارگر و فعالین میگویند اگر حزب به این سرعت توانسته به وزنه ای در جنبش کارگری تبدیل شود مديون همین نقدهای تیزبینانه و مارکسیستی از یک طرف و داشتن آلترناتیو برای مبارزات روتین و هر روزه کارگران از طرف دیگر است. اين مجموعه باعث شده است که در درون طبقه کارگر با حساسیت زیادی به ادبیات حزب برخورد شود. حزب اتحاد کمونیسم کارگری مبارزات طبقه کارگر را گام به گام همراهی کرده و حمایت کرده است. تلاش داشته با دخالتگری و سياست درست و معقول در هر مبارزه بتوانیم با دستاوردهائی از هر مرحله سربلند بیرون آئيم. حزب در عین اینکه "بیرحمانه"٬ و من ميگويم صريح و سياسى و مسئولانه٬ نقد ميکند هدفش اينست که بار ديگر استقلال جنبش طبقه کارگر از بين نرود٬ مبارزاتش به هدر نرود٬ و گرايش راديکال بتواند ابتکار عمل را بدست گيرد. حزب براى سازماندهى انقلاب کارگری تلاش ميکند و اين قطبنما باعث ميشود که هر لحظه جنبش اش را ببيند٬ بجاى تقديس هر عقب ماندگى نارسارئى هايش را نقد کند٬ و قدمهای بعدی مان روشن باشد.  

در مورد اين کميته ها ما مباحث مفصل داشتيم و اتفاقا مورد استقبال بسيارى از فعالين همين نهادها بوده است که به تجربه متوجه شدند که اين راه بيراهه است. از اين سياست نه تشکل کارگرى در مى آيد و نه به سفره کارگر لقمه اى نان اضافه ميشود. حقيقت اينست که مستقل از نيت خير و تلاش فعالين اين کميته ها٬ سبک کار و نگرش آنها به مبارزه کارگرى وارونه است. تاکنون فقط خودشان تجزيه شدند٬ ايجاد تشکل پيشکش. یکی از مبارزات جدی این فعالین اين شده که با چنگ دندان اين تشکلهاى فعالين سياسى را نگه دارند تا شاید روزی روزگاری بتوانند در وزارت کار این تشکل را ثبت کنند. این چشم انداز تاريک را بکرات از فعالین این تشکلها می شنویم. بخشا خود هم اعلام می کنند چنین چیزی غیر ممکن است. رژیم اجازه ثبت چنین تشکلی را نمی دهد. این تنها یک مثال است. موارد زياد است. به دليل اين نگرش و سياست٬ وقتی به پراتیک اين نهادها نگاه میکنید٬ فاصله بزرگی بین آنها با جنبش واقعى کارگری و توده کارگران وجود دارد.

سياست اين نهادها و کميته ها در اول ماه مه جدا از سياست شان در بقيه سال نيست. شیوه و سبک کار این نهادها بیشتر مشابه هسته هاى دانش آموزى چپ سنتى است. پديده هائى بيرون اعتراض کارگرى و مراکز کار و محيط زيست طبقه کارگر. يعنى نهادهائى که خود را وسيله ايجاد تشکل کارگرى ميدانند و يا خودشان را بعنوان تشکل کارگران معرفى ميکنند٬ فاقد کمترين سوخت و ساز با زندگى و کار و اعتراض طبقه کارگراند. چیزی شبيه فعالین مخفی فرقه هاى سياسى هستند. در اول مه هم٬ بنا به همين سياست و سبک کار و نگرش٬ جلسات متعددی برگزار میشود. مثلا کمیته برگزاری اول ماه مه را تشکیل ميدهند٬ و عمدتا تصمیماتى گرفته می شود که با سنت اول مه سوسياليستى کارگران ربط چندانى ندارد. انتظار اينست که يک تشکل فعالين کارگرى يا تشکل مستقل کارگرى٬ با توجه به امکانات و مقدورات٬ سياستش اين باشد که با کارگران در محلهاى کار و محيط زيست در تماس باشد. تلاش کند بدوا اينروز را تعطيل کند. در مراکز کارگرى مجمع عمومى و تحرکى بمناسبت روز کارگر سازمان دهند٬ و به اشکال مختلف خود را براى برگزارى اول مه آماده کنند. اما بجاى تلاش براى سازماندهى يک اول مه با شرکت توده وسيع کارگران٬ خود را به گلگشت ها و جلسات کوچک در ميان دود سيگار محدود ميکنند.

بدليل همين سبک کار است که فکر میکند اول مه روزی است که پارتیزانی بیايند خیابان و سريعا قطعنامه ای بخوانند و بروند. يعنى نه تنها کارگران مراکز بیخبر هستند بلکه 20 متر آنطرف تر چهار نفر متوجه این حرکت نمیشود. اصل بر این گذاشته میشود که چند رسانه خبر را منعکس ميکند. همين. آن نیروی زیرو رو کننده و تلاش اجتماعى طبقه در اول مه به نمايشى از يک خبر و چند عکس تبديل ميشود. این شیوه از فعالیت در یکی دو سال اخیرا مد شده است. در حالی که در سال 85 بزرگترین مارش خیابانی در شهر سنندج در جریان بود٬ در حالی که در همین سال کارگران مراسم روز جهانی کارگر را به یک رسوائی بزرگ برای محجوب و سران رژیم تبدیل کردند٬ ما در همین سالها شاهد گلگشت هائی بوده ایم که حقیقتا با کارگر و سنتهاى کارگرى ربطى نداشته است. من مخالف پيک نيک رفتن کارگران و دور هم جمع شدن به مناسبتهاى مختلف نيستيم. بحثم اينست نميتوان رفت تو کوه و تپه و دور از توده کارگر و محل زندگى و جامعه مراسم اول مه گرفت. اين سنت چريکى است ربطى به سنت فعاليت سوسياليستى کارگران ندارد.

اين دوستان ميتوانند در محلات کارگرى مراسم برگزار کنند و يا بطور روتين جمع شوند و صد برنامه داشته باشند. از سرگرمى و بازى بچه ها تا آموزش و غيره. روز جهانی کارگر اما کار ديگرى بايد کرد که مبناى سياست طبقه در سال آتى باشد. اگر ما با هر توجيهى بيائيم و خيابان ها را در اختيار مزدوران رژيم بگذاريم٬ خوب مگر آنها از ما چه ميخواهند؟ آنها هم ميگويند برويد در گوشه اى و در گوش هم هرچقدر ميخواهيد حرف بزنيد. اما حق نداريد مانع کسب و کار و سود حاج آقا و بساط محجوب و مزاحم "امنيت" شويد! در سالهای اخیر اگر یک چیز ثابت شده اينست که به هر درجه کارگران متحد و قوی و آگاهانه به میدان امدند٬ به همان اندازه موفق بوده اند. به هر اندازه متکی به نیروی واقعی خود بودند و گرایشات بازدارنده را نقد کردند راه پیشروی را برای خود باز کردند .

کارگران هر روز در میدان مبارزه در محیط کار خود و در مقابل ادارت دولتی هستند. بايد در اول ماه مه امسال اين اجتماعات را به هم گره زد و خواستهاى عمومى طبقه کارگر و رفاه جامعه را طرح کرد. کارگران علنى مبارزه ميکنند و نه مخفی. بخش مخفى هميشه بلد است کارش را چگونه سر و سامان دهد. محافل کارگرى دراين زمينه به لطف اختناق استاداند. اما مسئله ابراز وجود اجتماعى کارگر بعنوان يک طبقه در اين اوضاع است که اين ديگر دست کارگران راديکال و سوسياليستى را ميبوسد که به ناکارا بودن روشهاى تاکنونى اين کميته ها واقفند. ما مجددا از اين دوستان هم ميخواهيم در نگرش و سبک کار و کلا نگاهشان به مبارزات کارگرى و مشغله هاى حاشيه اى ديگر تجديد نظر کنند. اين هم به نفع خود آنهاست و هم به نفع جنبش کارگرى.

یک دنیای بهتر: و بالاخره به گرایش کمونیسم کارگری و طیف کارگران رادیکال و سوسیالیست میرسیم. اساس تحرک این بخش در اول ماه بر چه محورهایی استوار است؟ تاکیدات در این زمینه چیست؟ تمایز این صف با سایر گرایشات را در چه وجوهی میدانید؟ تلاش این صف برای اتحاد صفوف کارگران تحت یک پرچم رادیکال و سوسیالیستی را چگونه می بینید؟

نسرین رمضانعلی: وضعيت امروز و گرايشات بازدارنده و روشهاى غيرکار ساز هم باعث پراکندگى شده و هم بويژه کار فعالين سوسياليست و کمونيست را مشکل تر ميکند و انرژی از این رفقا میگیرد. با این حال نکاتى روشن است: اين گرايش افقهاى بزرگ را در مقابل خود گذاشته و براى انقلاب کارگرى تلاش ميکند. اين گرايش فعالينش در تلاش مستمر براى سازماندهى در محيط هاى کار اند. تلاش این گرايش و هدفش در اينروز اين نيست که حرکتى نسنجيده بکند و هزينه گزافى بدهد. يک ويژگى اين خط دورى از تحرکات نسنجيده و آوانتوريستى و تسليم نشدن به سياستهاى سرکوبگرانه و بازدارنده است. امر تاکيد بر اتحاد طبقاتى و استحکام اين اتحاد در متن مبارزات روزمره يک کار تعطيل ناپذير اين گرايش است. سازماندهی مراسمها و جشنهاى اول مه در اشکال مختلف يک اولويت اين گرايش است. هدف اينست که در اينروز طبقه ما همراه با کارگران جهان عليه سرمايه دارى حرفش را بزند. فعالین رادیکال و سوسیالیست و رهبران عملی کارگران بايد امسال تلاش کنند موانع تاکنونی را کنار زده و در تمامی شهرها به تدارک برگزاری مراسم اول ماه مه بروند. برپائى مراسمهاى مستقل کارگرى و طرح ادعانامه کارگرى عليه سرمايه دارى سياست روشن اين گرايش است. در سطح سبک کارى هرجا کارگران به هر دليلى جائى در مراسمهاى دولتى جمع شدند٬ اين فعالين تلاش ميکنند تعدادى را آنجا بفرستند و کارگران را عليه آنها بشورانند.  
 
با درک معضلات و پيچيدگيها و محدويتهاى خاص٬ تاکیدات عمومى ما بر برگزاری مراسمهاى مستقل کارگرى و برپائى جشن روز کارگر و تعطيلى اين روز همه جا است. تلاش کنید در این روزها هر کجا که هستید مجامع عمومی خود را تشکیل بدهید و خواستهای خود را در قطعنامه ها و بیانیه ها رسما اعلام کنید. در مراکز کارگرى و محلات کارگرى براى اول مه تصميم بگيريد٬ تدارک ببينيد٬ سخنران تعيين کنيد٬ قطعنامه بدهيد و ابراز وجود کنيد. به گرایشات غیر کارگری اجازه ندهید باعث تفرقه و پراکندگی در درون صف شما شوند. قدرت کارگر در اتحاد اوست و در اينروز صدای ما کارگران در ايران بايد با صداى ضدها ميليون کارگر در دنیا يکى شود. بايد شعار مرگ بر سرمایه دارى را به پرچم اول مه ٨٨ تبديل کنيم. کارگران بايد دراينروز اعلام کنند سرمايه دارى را نميخواهند. *